واقعاً شرم آوره که بیست و شیش سال از خدا عمر گرفتم و هر سال دو سه بار رفتم اصفهان ولی تا حالا نه چهل ستون رو دیده بودم و نه کلیسای وانک رو و نه مسجد شیخ لطف الله و نه حتی باغ پرندگان رو و نه خیلی جاهای دیگه رو.
واقعاً شرم آوره. تازه اسم خودم رو هم گذاشتم اصفهانی و یه پسوند هم که اصفهانی بودنم رو نشون میده گذاشتم ته فامیلیم!
زیاد دوست ندارم وارد جزئیات سفر بشم و مو به مو همه چیز رو تعریف کنم. اما در کل هفتمین سفر مشترکمون توی سومین سالگرد مهمترین اتفاق زندگیمون چیز خوبی از آب در اومد و کلی حال و هوامون رو عوض کرد.
عکسهای زیادی هم گرفتیم که به مرور میذارم توی قاب عکس. اما امروز هم برای جبران کم حرفیم بعضی از عکسها رو با سایز کوچیک میذارم اینجا و برای توجیه خودمم که شده عنوان این نوشته رو میذارم اصفهان به روایت تصویر...
پ.ن1: متین! دوست دارم تو این سفر رو از دید خودت بازنویسی کنی.
پ.ن2: تینا! کی گزت رو برات بیارم؟
پ.ن۳: این جا شمعی هم سوغاتی متینه برای من!
اول
خدا رو شکر که خوش گذشته بهتون (بوس)
اصفهان رو هر وقت میرم دلم باز میشه ...
جدی جدی نصف جهانه .۱ پس گز ما چی/؟
گیتی
ba arze sharmandegi ba vojode sakene esfahan boodan mishe begid samte chap avalin akse radife sevom male kojast
اونی که وسطش یه باغچه است؟
مسجد امام یا همون مسجد شاه
رسیدن بخیر مستانه خانم
خوشحالم که بهت خوش گذشته
راستی نبودی دلم خیلی برات تنگ شده بود :*
سلام ... رسیدن به خیر
زسیدن بخیر
خوشحالم بهتون خوش گذشته
رسیدن به خیر راستش منم سالی یه بار رو اصفهان رفتم(اصفهانی نیستم ولی اصفهانیا رو دوست دارم ) ولی فقط چهل ستون رو نرفتم ببینم که بازم شرمم میاد بگم
زیارت قبول!!!
حالا من تا حالا ۴ بار رفتم اصفهان و هر بار هم اینجاها که گفتی رفتم!!!
چه جاشمعی نازی!مبارکت باشه...
آخ جوووووووووووون گز... پاشین با متین بیاین دیگه ... یکشنبه خوبه؟ فرداشم تعطیله
بعدش اینکه دلم برات تنگ شده بود...
سلااااااااااااااااام
خدا رو شکر خوش گذشت / من یه بار اصفهان رفتم و همه اینجا ها رو دیدم اون موقع که دیدم خیلی حال نمی کردم از دیدنش چون کلا من خیلی از تاریخ خوشم نمی یاد ولی الان خوشحالم که تقریبا اکثر جاهای اصفهان رو دیدم.
این جا شعمیه چه نازه!
ولی من خوشحالم که در طول بیست و ژنج سال زندگیم از تبریز تا حالا سه بار ژاشدم رفتم اصفهان و همه ی اون جاها رو هم دیدم
ای مستانه ی تنبل...
اصفهان یکی از گزینه های من و همسرم برای زندگیه.
خیلی دوست داشتنیه...خیلی
رسیدن بخییییییییییرمنم گز میخوام
چه خوب سفر رفتییییی سوغاتی هم گرفتی
اینایی که گفتی شرم آور نیست که.این شرم آوره:من ۲۴ سالمه.از سه سالگی اصفهان زندگی کردم و کلیسای وانک و منار جنبون رو ندیدم هنوز!!!!